تصریح

یادداشت‌های علی سلیمانیان

تصریح

یادداشت‌های علی سلیمانیان

تصریح

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا

شما را چه شده است که در راه خدا به مقاتله برنمی‌خیزید؟ در حالی که مردان و زنان و کودکان مستضعف صدا می‌زنند: پرودگارا! ما را از این آبادی که اهلش ظالم است نجات بده! و برای ما از جانب خودت ولی‌ای برگزین و برایمان از سوی خویش یاری‌گری قرار بده! (قرآن کریم؛ سورۀ نساء، آیۀ 75)

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

تصریح در تلگرام: t.me/tasrih
تصریح در تام‌تام: tt.me/tasrih
تصریح در ایتا: eitaa.com/tasrih
تصریح در سروش: sapp.ir/tasrih
تصریح در بله: ble.im/tasrih
تصریح در گپ: gap.im/tasrih
🔸
ایمیل: tasrih.ir@gmail.com

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود، به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگون شدن نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم.

معلم شهید غلام‌علی پیچک

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

کوتاه درباره «هنر» و «ضد هنر»

چهارشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۵ ق.ظ

مارتین هایدگر


مارتین هایدگر ازجمله‌ی فلاسفه‌ای است که می‌شود او را به مسمای «حکمت» آراست. درک هایدگر از عالَم، آن چیزی نیست که از جانب فلاسفه‌ی صرفاً عقل‌گرای غرب، درک شده است و اگرچه در زمره‌ی متفکران و فیلسوفان معاصر مغرب زمین است، لکن رهیافتش به حقیقت، بیشتر به رهیافت اهل حکمت می‌ماند.


ازنظر هایدگر، هنر یکی از انحای «تحقق حقیقت و صیانت ابداعی حقیقت در اثر» است. مراد او از «ابداع» به ظهور آوردن و نامستور ساختن است. می‌گوید هنرمند از طریق «فرآوری» و ابداعِ اثر، حقیقت را در اثر هنری بنیان می‌نهد و «عالَم»ی را اقامه می‌کند. او هنر را امکان دادن به تحقق حقیقت موجودات می‌داند.


امکان دادن به تحقق حقیقت به این معنا هم هست که در ابداعات هنری، صرفاً جهت فاعلیت و خلاقیت هنرمند در کار نیست، بلکه وجه قبول استعداد و آمادگی او برای امکان دادن به تحقق حقیقت نیز شرط است. کوتاه‌سخن دراین‌باره اینکه، هایدگر، وهم و صناعت ناشی از وهم را –علیرغم مشهورات زمانه- هنر نمی‌داند، بلکه برای هنر و حقیقت نسبتی تام و تمام قائل است. از نظر او تحویل هنر به حس و محسوس، یعنی چیزی که در تعالیم زیبایی‌شناختی غربی (aesthetics) اتفاق افتاده است، درست نیست و هنر حقیقی –به اعتباری- در مقابل تعالیم زیبایی‌شناختی نیز هست.


لازم است برای درک صحیح‌تر آنچه گفته شد، درباره‌ی چیستی «حقیقت» و آنچه از آن تعبیر به «عالَم» شد هم سخن گفته شود. «حقیقت» در تعریف حکمت، به معنای «تجلی و ظهور» است و درعین‌حال با «خفا و مستوری» همراه است. یعنی «حقیقت»، تجلی آن چیزی است که هست و مسیری برای رفع ستر و رسیدن به کشف و دایر بر مظهریت بما هو کان است.


از مراتب و ساحات ظهورِ این حقیقت هم، در حکمت و عرفان تعبیر به «عالَم» شده است. یعنی«عالَم» مرتبه‌ای از حقیقت است که مُدرَک باشد. «هنر بدون علم هیچ است.» این قول مشهور و مقبولی درباره‌ی هنر هست که صحیح به نظر می‌رسد و مؤید همان چیزی است که هایدگر، درباره‌ی اثر هنری می‌گوید. در اینجا علم با «عالَم» ارتباط دارد چراکه عالم، «ما یُعلم به» است. یعنی آنچه موجب حصول علم است. مقصود از علم، همان حال حضور و نسبت بی‌واسطه‌ی هنرمند است با عالمی که در اثرش ظهور می‌یابد و معنای این عبارت آن است که هنر می‌بایست اقامه‌ی «عالَم» کند و اثرش در مسیر کشف و به مظهریت رساندن حقیقت باشد و الا هیچ است.


هایدگر به‌شدت بر این گفته‌اش اصرار دارد و «هنر منتزع» یا «هنرِ سوبژکتیو» را ازآنجاکه مدخلیتی برای حقیقت ندارد، برنمی‌تابد. او از اثر هنری منتزع یا همان چیزی که ماحصل «هنر برای هنر» هست، تعبیر به «شیء» می‌کند و می‌گوید اطلاق کلمه‌ی «شیء» به اثر هنری، تمایز مهمی که بین «اثر» و «شیء» وجود دارد را از میان برمی‌دارد و ازاین‌رو اصرار دارد که «اثر هنری» با «شیء» دو امر جدا از هم‌اند.


پس اگر گفته شود که هنر فعلی برای تحقق حقیقت است و کارکردش تجلی حقیقت و رفع مستوری از آن، تفاوتش با دیگر انحای کشف حقیقت در چیست؟ مطلب اساسی این است که ظهور حقیقت در آثار هنرمندان، با پایمردی خیال و صور خیالی صورت می‌گیرد و همین امر، وجه تفکیک هنر از انحای دیگر کشف حقیقت است. خیال در لغت به معنای عکس و شبح است و کار هنر فرآوری و نمایاندن جلوه‌ی حقیقت در انواع صنع است. این خیال، با وهم و تخیلِ وهمی یکی نیست و مقصود، فعلی است که درصدد عینی کردن حقیقت است و نه خلق اوهام.


نتیجه این‌که هنر، فرآوری و به مظهریت رساندن حقیقت است و هرگز نمی‌تواند منتزع از حقیقت و عالَم حقیقی باشد. آنچه «هنر انتزاعی» یا «هنرِ سوبژکتیو» نامیده می‌شود، نه‌تنها نسبتی با «هنر» ندارد، بلکه ازآنجاکه در جهت ستر حقیقت و خلق وهم و جعل است، در حقیقت عین بی‌هنری و «ضد هنر» است هر چند با صناعتی در حد کمال و استحسانی تام. 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی