تصریح

یادداشت‌های علی سلیمانیان

تصریح

یادداشت‌های علی سلیمانیان

تصریح

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا

شما را چه شده است که در راه خدا به مقاتله برنمی‌خیزید؟ در حالی که مردان و زنان و کودکان مستضعف صدا می‌زنند: پرودگارا! ما را از این آبادی که اهلش ظالم است نجات بده! و برای ما از جانب خودت ولی‌ای برگزین و برایمان از سوی خویش یاری‌گری قرار بده! (قرآن کریم؛ سورۀ نساء، آیۀ 75)

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

تصریح در تلگرام: t.me/tasrih
تصریح در تام‌تام: tt.me/tasrih
تصریح در ایتا: eitaa.com/tasrih
تصریح در سروش: sapp.ir/tasrih
تصریح در بله: ble.im/tasrih
تصریح در گپ: gap.im/tasrih
🔸
ایمیل: tasrih.ir@gmail.com

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود، به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگون شدن نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم.

معلم شهید غلام‌علی پیچک

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۳ مطلب در دی ۱۳۸۸ ثبت شده است

 بی بصیرتی، حب و بغض های ناسالم و دنیاطلبی، عواملی هستند که متاسفانه، امروز گریبان گیر برخی خواص جامعه شده اند. 

 خواصی که گاهی بسیار عوامانه تر از عموم، می اندیشند و عمل می کنند و به جای آن که پیش رو باشند از پیکره ی امت، فرسنگ ها عقب مانده اند. 

روی سخن این نوشتار، تنها با خواصی است که خود رالا اقل گاهی در زبان-در دایره ی انقلاب اسلامی و متعهد به آرمان های امام راحلرحمه الله علیه-و در بیعت امام حاضرمد ظله العالی-می دانند.و الا ما را با خواصی که در صف یزیدان اند و از بنی امیه، کاری نیست.

فاجعه ی حتک حرمت عاشورای امسال، حادثه ای نیست که نشود به آسانی آن را تمییز داد و حق را از باطل شناخت. لکن در این میان، آن چه بیش از همه موجب سکوت برخی خواص، از جمله آقای هاشمی رفسنجانی، پس از عاشورا شد، حب و بغض های ناسالم و...است.چرا که اگر آن فاجعه توسط ایشان محکوم می شدکه هیچ چاره ای هم جز آن نبودلاجرم، فرزند محارب ایشانکه مع الاسف همواره و همواره در حمایت های همه جانبه ی پدر غرق بوده است-و نیز جبهه ای که ایشان در برابر منتخب ملت ایجاد نموده اند، محکوم می شدند، اما این آن نبود که مورد پسند ایشان واقع شود.

عاشورا می بایست، فدای زیاده خواهی و گستاخی آقازاده ای می شد، تا تحقق عینی کلام نورانی وحی را در فتنه نامیدن مال و فرزند، به تماشا بنشینیم. اگر چه پیش از این هم بارها شده بود که پدر، در برابر قانون شکنی و جسارت فرزندانش، کامی به اعتراض نگشوده و حتی از حمایت خود دریغ نورزیده بود، لکن حرمت شکنی عاشورا و هلهله و شادی و رقص و پایکوبی؛ و جسارت به ساحت مقدس امام حسینعلیه آلاف السلام-، گستاخی نسبت به ارزشمندترین میراث اسلام، یعنی قرآن کریم، حتاکی علیه اصلی ترین ثمره ی انقلاب اسلامی و رکن رکین ولایت فقیه و حمله به دلدادگان حضرت اباعبدالله، دیگر چیزی نبود که بشود در برابر آن حتی سکوت اختیار کرد.این بار، سکوت، معنایی جز سقوط نداشت.

 امروز اگر چه، به مدد انفاس قدسی و ارشادات پیامبرگونه ی حضرت امام خامنه ایروحی لک الفداء-جامعه به بصیرتی دست یازیده است که بسیاری از خواص را پشت سر گذاشته و در این روزگار فتنه، به نصرت امام خود شتافته است؛ اما با این همه، هیچ از رسالت خواص کاسته نشده و تکلیفی ساقط نگشته است.

 اگر خواص را در بصیرت و هوشیاری، پیش تر و در پیروی از حق، پیش رو تر از عموم تعریف کنیم، باید گفت، امروز، برخی خواص، این خاصیت را از دست داده اند و اکنون عوامانی بیش نیستند.چرا که، امت راه خود را یافته است، لکن آنان هنوز در وادی حیرانی سرگردان اند و هنوز نتوانسته اند از میان دنیا و فرزند، و جبهه ی حق، حق را برگزینند

 اگر خواص، امروز نتوانسته اند تشخیص دهند که باید به امامت اقتدا نمود، اقل کم تنها برای نجات خویش  و نه سمت دهی به جامعه و فقط برای نجات خویش-، به امت اقتدا کنند.امتی که اقتدا به امام کرده است.و الا صف یزیدیان، پذیرای آنان خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۸۸ ، ۰۸:۱۵
علی سلیمانیان

 حسین –علیه السلام- بست، به واقعیت پیوست و یزید میمون باز و سگ باز، بر منبر خلافت تکیه زد.

آنان که در اندیشه ی کاخ سبز به سر می برند، جماعتی از همان یزیدیان اند که نشان سبز رسول الله –صلی الله علیه- را بر سگان می پوشانند و بر صفوف نماز عاشورا یورش می برند و پرچم حسین –علیه السلام- را پایین کشیده و می درند و هم نوا با اسلافشان، هلهله می کنند و پای می کوبند. گویی که اسلاف لعینشان از گورهای خود برخاسته اند و صف نماز عاشورا را آماج تیرهای خویش قرار داده اند و بر گرد قتل گاه، هلهله کنان می رقصند.

آنان که در صدر اسلام و روزگار رنج مسلمین، دشواری ها را به جان خریدند و جان بر کف در صف اسلام، حاضر بودند همه ی هستی خود را فدا کنند، اکنون در برابر حسین بن علی –علیهم السلام- صف کشیده اند و دل در گرو متامع دنیوی دارند؛ الا اندکی از خواص که هنوز فریفته ی دنیا نگشته اند و بر گرد شمع حسین –علیه السلام- پیله ی دنیا را دریده، پروانه وار جمع شده اند.

سران سپاه یزید در عاشورا، نه از کفار که از بزرگان و سابقه داران اسلام بودند و از صحابه ی رسول الله و امیرمومنان. اما نیرنگ روزگار، آنان را به بیعت با یزید کشاند و بر له فرزند رسول الله –صلی الله علیه و آله و سلم- شورانده بود.

قاضی منسوب علی –علیه السلام- حکم به قتل حسین بن علی و اهل بیت رسول الله –علیهم السلام- داده است و سر سپاه علی در صفین، سپاه یزید را فرمان رواست و بسیاری از شیوخ اسلام یزیدی شده اند.

آنان که امروز در برابر فرزند رسول الله ایستاده اند، بعضاً از اصحاب امام –رحمه الله تعالی علیه- بودند که امروز دست بیعت با سران کفر و استکبار و صهیونیست داده اند و در برابر گذشته ی خویش، صف آراسته اند.

برخی از خواص هم هنوز، حیران روزگارند و در کشاکش میان دنیا و امام. نه از یزید اند و نه از حسین. گر چه شاید پس از عاشورا از پس رسوایی در جرگه ی توابین برآیند و چون مختار، علیه یزیدیان بشورند، اما حسینی بودن و عاشورایی بودن پس از آ ن که حسین –علیه السلام- را به مسلخ کشاندند، زنگار رسوایی را از پیشانیشان نخواهد زدود.

«اگر خواص دیر فهمیدند، بد فهمیدند، یا فهمیدند و اختلاف کردند، حسین بن علی ها به مسلخ کربلا خواهند رفت.»(2) این کلام حسین زمان است، اما این بار حسین –علیه السلام- به مسلخ نخواهد رفت، چرا که امروز امت، یک دل و یک صدا، پشت امام خویش ایستاده است، گر چه برخی خواص هنوز از درد بی بصیرتی، به صف امت نپیوسته است، اما این تفاوت عاشورای 1431 با عاشورای سال 61 است که این بار، امت در گرو خواص نیستند، بل که در گرو امام خویش اند.

عاشورا هم چنان جاریست و این عهدی است جاودانه میان ما و حسین –علیه السلام- و جز خون این عهد را به سر نخواهد برد؛ و آنان که جز این می اندیشند، سخت در اوهام خویش غوطه ورند.

زمان بر عاشورا مانده است و تو اکنون بنگر که در کدام سوی میدانی ...

 

---------------------

پی نوشت ها:

1-       قرآن مجید، سوره ی مبارکه ی اسرا، آیه ی شریفه ی 60.

2-       حضرت آیت الله العظمی امام سید علی خامنه ای –مد ظله العالی-.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۸۸ ، ۰۸:۲۴
علی سلیمانیان

در آستانه ی عاشورا و به بهانه ی کشتار وحشیانه ی شیعیان یمن و اولین سال گرد جنگ غزه و به بهانه ی اشغال سرزمین های اسلامی توسط جبهه ی استکبار و انفعال و سرسپردگی حکام اسلامی در برابر مستکبرین

«انا لله و انا الیه راجعون و علی الاسلام السلام... وای بر اسلام آن گاه که امت به حکم روایی چون یزید مبتلا شود!» «فخرج منها خائفاً یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین»(1) «اگر در سراسر عالم، ملجأ و ماوای نیابم، با یزید بیعت نخواهم کرد.» «زنهار! آیا نمی بینید حق را که بدان عمل نمی شود و باطل را که ازآن نهی نمی گردد تا مؤمن به لقای خدا مشتاق شود؟ پس اگر این چنین است، من در مرگ جز سعادت نمی بینم و در زندگی با ظالمان جز ملالت.» «لا والله، من نه آنم که دست ذلت در دست بیعت آنان بگذارد و نه آن که چون بردگان از مصاف آنان بگریزد.» «هیهات منا الذله» ...

این جملات که از زبان مبارک امام عاشورا -علیه السلام-، جاری شده است، منشور آزادگی است و آن را جز احرار در نمی یابند. که اگر چنین نبود، امروز، دنیای اسلام، زیر یوغ کفر و ظلم قرار نداشت.

امروز اگر سران مرتجع و ذلیل عرب و سایر بلاد اسلامی، دست بیعت با سران کفر نمی فشردند، دنیای اسلام و امت اسلامی شاهد این همه جنایت و کشتار مسلمانان نبود. اگر چه بسیاری از حکام کشورهای اسلامی، خود از یزیدیان اند.

امروز تنها راه نجات دنیای اسلام، قیام مسلمانان مستضعف، علیه ائمه ی استکبار و حکام ذلیل و ظالم جهان اسلام است. من چه بگویم وقتی که این را خمینی بت شکن -رحمه الله علیه- به زیبایی بیان فرموده است:

«مسلمانان جهان و محرومین سراسر گیتی از این برزخ بی­انتهایی که انقلاب ­اسلامی ما برای همه­ی جهان­خواران آفریده است، احساس غرور و آزادی کنند و آوای آزادی و آزادگی را در حیات و سرنوشت خویش سر دهند و بر زخم­های خود مرهم گذارند، که دوران بن­بست و ناامیدی و تنفس در منطقه­ی کفر به­سر آمده است و گلستان ملت­ها رخ نموده است و امیدوارم همه مسلمانان شکوفه­های آزادی و نسیم عطر بهاری و طراوت گل­های محبت و عشق و چشمه­سار زلال جوشش اراده­ی خویش را نظاره کنند...

مسلمانان تمامی کشورهای جهان! از آن­جا که شما در سلطه­ی بیگانگان گرفتار مرگ تدریجی شده­اید، باید بر وحشت از مرگ غلبه کنید و از وجود جوانان پرشور و شهادت­طلبی که حاضرند خطوط جبهه کفر را بشکنند استفاده نمایید، به فکر نگه داشتن وضع موجود نباشید بلکه به فکر فرار از اسارت و رهایی از بردگی و یورش به دشمنان اسلام باشید که عزت و حیات در سایه­ی مبارزه است و اولین گام در مبارزه، اراده است و پس از آن تصمیم بر این که سیادت کفر و شرک جهانی خصوصاً آمریکا را بر خود حرام کنید...

ما مظلومین همیشه­ی تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم، ما غیر از خدا کسی را نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم، دست از مبارزه با ظالم بر نمی­داریم...

مسلمانان باید بدانند تا زمانی که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، همیشه منافع بیگانگان بر منافع آنان مقدم می­شود و هر روز شیطان بزرگ یا شوروی به بهانه­ی حفظ منافع خود حادثه­ای را به وجود می­آورند  . راستی اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدی با جهان­خواران حل نکنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟ هم اکنون اگر آمریکا یک کشور اسلامی را به بهانه­ی حفظ منافع خویش با خاک یکسان کند، چه کسی جلوی او را خواهد گرفت؟ پس راهی جز مبارزه نمانده است و باید چنگ و دندان ابرقدرت­ها و خصوصاً آمریکا را شکست، و الزاماً یکی از دو راه را انتخاب نمود  : یاشهادتیاپیروزی، که در مکتب ما هر دوی آنها پیروزی است که انشاءالله خداوند قدرت شکستن چهارچوب سیاست­های حاکم و ظالم جهان­خواران و نیز جسارت ایجاد داربست­هایی بر محور کرامت انسانی را به همه­ی مسلمین عطا فرماید و همه را از افول ذلت به صعود عزت و شوکت همراهی نماید...

حماسه مردم فلسطین یک پدیده­ی تصادفی نیست، آیا دنیا تصور می­کند که این حماسه را چه کسانی سروده­اند و هم اکنون مردم فلسطین به چه آرمانی تکیه کرده­اند که بی محابا و با دست خالی در برابر حملات وحشیانه­ی صهیونیست­ها مقاومت می­کنند؟ آیا تنها آوای وطن­گرایی است که از وجود آنان دنیایی از صلابت آفریده است؟ آیا از درخت سیاست­بازان خودفروخته است که بر دامن فلسطینیان میوه­ی استقامت و زیتون نور و امید می­ریزد؟ اگر این چنین بود، این­ها که سال­هاست در کنار فلسطینیان و به نام ملت فلسطین نان خورده­اند  ! شکی نیست که این آوای الله­اکبر است، این همان فریاد ملت ماست...

آری، فلسطینی راه گم کرده­ی خود را از راه برائت ما یافت و دیدیم که در این مبارزه چطور حصارهای آهنین فرو ریخت و چگونه خون بر شمشیر و ایمان بر کفر و فریاد بر گلوله پیروز شد و چه طور خواب بنی­اسرائیل در تصرف از نیل تا فرات آشفته گشت، و دوباره کوکب دریه­ی فلسطین از شجره­ی مبارکه­ی "لاشرقیه و لاغربیه"­ی ما برافروخت و امروز به همان­گونه که فعالیت­های وسیعی در سراسر جهان برای به سازش کشیدن ما با کفر و شرک در جریان است، برای خاموش کردن شعله­های خشم ملت مسلمان فلسطین نیز به همان شکل ادامه دارد و این، تنها یک نمونه از پیشرفت انقلاب است و حال آن که معتقدین به اصول انقلاب اسلامی ما در سراسر جهان رو به فزونی نهاده است و ما این­ها را سرمایه­های بالقوه­ی انقلاب خود تلقی می­کنیم، و هم آن­هایی که با مرکب خون طومار حمایت از ما را امضا می­کنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبیک می­گویند و به یاری خداوند کنترل همه­ی جهان را به دست خواهند گرفت  .

امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه­ها و مرفهین بی­درد شروع شده است  . و من دست و بازوی همه­ی عزیزانی که در سراسر جهان کوله­بار مبارزه را بر دوش گرفته­اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده­اند، می­بوسم و سلام و درودهای خالصانه­­ی خود را به همه­ی غنچه­های آزادی و کمال نثار می­کنم...

مبارزه با رفاه­طلبی سازگار نیست و آن­ها که تصور می­کنند مبازره در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه­داری و رفاه­طلبی منافات ندارد، با الفبای مبارزه بیگانه­اند و آن­هایی هم که تصور می­کنند سرمایه­داران و مرفهان بی­درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می­شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می­کنند، آب در هاون می­کوبند  . بحث مبارزه و رفاه، بحث قیام و راحت­طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت­جویی، دو مقوله­ای است که هرگز با هم جمع نمی­شوند، و تنها آن­هایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند  . فقرا و متدینین بی­بضاعت، گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلاب­ها هستند  . ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم...

امروز جهان تشنه­ی فرهنگ اسلام ناب محمدی است و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخ­های سفید و سرخ را از بین خواهند برد، امروز خمینی آغوش و سینه­ی خویش را برای تبرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه­ی توپ­ها و موشک­های دشمنان باز کرده است، و همچون همه­ی عاشقان شهادت، برای درک شهادت روزشماری می­کند. جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی­شناسد و ما باید در جنگ اعتقادی­مان، بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم...

شهادت در راه خدا مسأله­ای نیست که بشود با پیروزی یا شکست در صحنه­های نبرد مقایسه شود، مقام شهادت خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است...

ما می­گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم  . ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم، ما تصمیم داریم پرچم   «لا اله الا الله  » را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم

  . راستی اگر بسیج جهانی مسلمین تشکیل شده بود، کسی جرأت این همه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوی رسول الله   - صلی الله علیه و آله و سلم – داشت؟

بحمدالله از برکت انقلاب اسلامی ایران دریچه­های نور و امید به روی همه­ی مسلمانان جهان باز شده است و می­رود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودی را بر سر همه­ی مستکبران فرو ریزد...

من به صراحت اعلام می­کنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه­گذاری می­کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه­طلبی و فزون­طلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد. ما باید برای پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه­ریزی کنیم، ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم. ما اعلام می­کنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده­ی جهان است و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامی و آسیب­ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تأمین و آنان را به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام و همچنین به اصول و روش­های مبارزه علیه نظام­های کفر و شرک آشنا می­سازد...

خداوندا! تو می­دانی که ما سر سازش با کفر را نداریم...

اگر بندبند استخوان­هایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعله­های آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی­مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز امان­نامه­ی کفر و شرک را امضا نمی­کنیم...

خوشا به حال مجاهدان! خوشا به حال وارثان حسین علیه­السلام...»(2)

 

-------------------------------------------

پی نوشت ها:

1- سوره ی مبارکه ی قصص، آیه ی شریفه ی 22.

2- فرازهایی از پیام تاریخی حضرت امام خمینی(ره) در 29 تیرماه 1367.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۸۸ ، ۰۸:۱۷
علی سلیمانیان