تصریح

یادداشت‌های علی سلیمانیان

تصریح

یادداشت‌های علی سلیمانیان

تصریح

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا

شما را چه شده است که در راه خدا به مقاتله برنمی‌خیزید؟ در حالی که مردان و زنان و کودکان مستضعف صدا می‌زنند: پرودگارا! ما را از این آبادی که اهلش ظالم است نجات بده! و برای ما از جانب خودت ولی‌ای برگزین و برایمان از سوی خویش یاری‌گری قرار بده! (قرآن کریم؛ سورۀ نساء، آیۀ 75)

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

تصریح در تلگرام: t.me/tasrih
تصریح در تام‌تام: tt.me/tasrih
تصریح در ایتا: eitaa.com/tasrih
تصریح در سروش: sapp.ir/tasrih
تصریح در بله: ble.im/tasrih
تصریح در گپ: gap.im/tasrih
🔸
ایمیل: tasrih.ir@gmail.com

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود، به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگون شدن نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم.

معلم شهید غلام‌علی پیچک

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قبیله گرایی سیاسی» ثبت شده است

 مدتی است بر مشی سیاسی متأخر آقای احمدی‌نژاد و جریانش، نقدهایی جدی دارم از آن باب که مشی متأخر را بر مسیر عقل و عدل نمی‌دانم و این را در خلوت و جلوت  با دوستان در میان گذاشته‌ام، اما سکوت در برابر ظلم به این جریان را نیز شراکت در ظلم می‌دانم.

 

چگونه پذیرفتنی است در برابر عقده‌گشایی‌های علنی قوه‌قضائیه از جریان احمدی‌نژاد، فقط به این خاطر که روند کنونی آن جریان را قبول ندارم سکوت کرد؟ چگونه باید تحمل کرد که کسی را با ادعاهای واهی، پشت درهای بسته دادگاه محاکمه کنند و با اصل گرفتن اتهامات و بی‌آن‌که دلیلی بیاورند، محکوم و زندانی‌اش کنند و به کسی هم پاسخگو نباشند اما برای تن ندادن به این ظلم بیّن حکم بتراشند که «خودکشی حرام است!».

 

این حرف‌ها را همان دستگاهی می‌زند که پرونده‌های قضایی دو برادر رئیسش، سال‌هاست دارد خاک می‌خورد. چقدر به مضحکه شبیه است این‌که دستگاهی مسئول رسیدگی به حقوق‌ها و املاک نجومی و هزاران ظلم و فسادی باشد که آبرو برای جمهوری اسلامی نگذاشته است، اما در حالی که به وظیفه‌اش عمل نمی‌کند، بیاید و از «حلال و حرام» حرف بزند. اقلاً بگذارید کسی از این چیزها بگوید که ظاهرالصلاح باشد.

 

بازداشت طولانی‌مدت سعید علی بیگی، بازداشت و تشکیل پرونده قضایی برای فعالان رسانه‌ای این جریان خصوصاً محمدحسین حیدری، بازداشت و زنجیر بستن بر پای سیدعلی سیدزاده فقط به خاطر تحقیر کردن او، محبوس کردن دکتر عبدالرضا داوری با اتهامی مضحک و ده‌ها نمونه‌ی دیگر از عقده‌گشایی‌های این‌چنینی، سخن گفتن از «حلال و حرام» را به یک شوخی تبدیل کرده است.

 

شما که این‌قدر اهل حلال و حرامید بفرمایید حکم «عدالت‌کشی» چیست؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۷ ، ۱۳:۲۴
علی سلیمانیان

با استیلای رو به رشد دوقطبیِ کاذب اصول‌گرا-اصلاح‌طلب بر عرصه‌ی سیاست، و نشو و نموِ پدرخواندگان سیاسی در این بستر، سال‌هاست که ورود غالب به صحنه‌ی انتخابات، از جنس مصداق و نفی است و نه گفتمان و اثبات. و انتخابات به جلولانگاهِ دسته‌جات و قبایل سیاسی و کشمکش‌گاهِ حال‌به‌هم‌زنِ جناحی و حزبی، و کسان آنان شده است.


«مصداق‌زدگی» عارضه‌ای است که کنش‌های انتخاباتی را به ناکجا کشانده و «نفی‌گرایی» فرصت انتخابات را که می‌بایست فرآیندی برای تحکیم بنیان جمهوریت و تعالی سیاسی جامعه باشد با چماقِ «ضرورتِ دفع خطر احتمالیِ رقیب»، سرکوب کرده است.


در چنین وضعیتی و با تن دادن به این فضا، حزب‌الله دیگر نیاز چندانی برای بسترسازی گفتمانی و بسط شاخصه‌های اصیل انقلاب در کف جامعه و در میان اقشار مردم حس نمی‌کند! گو این‌که تلقی از انتخابات این است که اگر چند هفته یا چند ماه مانده به انتخابات روی کم و زیاد کردن اوزان نامزدهای رقیب و خودی، کار شود انتخابات به سر منزل مقصود خواهد رسید. و این شده است که معادلات انتخاباتی، نسبتی مستقیم با وزنِ شخص نامزدها و با زر و زور قبایل سیاسی حامی آن‌ها پیدا کرده نه با شاخص‌های اصیل انقلاب و دغدغه‌های حقیقی مردم.


این فرآیندِ معوج که مدت‌هاست نیروهای انقلاب را هم به خود مبتلا کرده، علاوه بر بردن روند انتخابات به سمت نتیجه‌ای نامطلوب و برآیندی ناکارآمد، هیچ سرمایه‌ی اجتماعی‌ای هم بر جریان انقلاب نمی‌افزاید و گِرِهی در سیاست نمی‌گشاید؛ بلکه سرمایه‌ی گران انقلاب را در جیب قبایل قدرت‌طلب و کسانِ به ظاهر انقلابی‌ِ اینان می‌ریزد، که نه مطلوب‌اند نه کاری از دستشان برمی‌آید و نه سر بزنگاه‌ها از منافع و آرمان‌های انقلاب و مردم صیانت خواهند کرد. این‌ها جز برای خود و برای قبیله‌ی خود -که خود را وامدار آن می‌دانند- کاری نخواهند کرد و کشور را جز به سوی سیاست‌زدگی نخواهند برد. این نحو سیاست‌ورزی، انتخابات را از روندی که بایست مظهر جمهوریت باشد به میدان زد و خورد سیاسی جناح‌ها و کانون‌های قدرت و ثروت تبدیل و مسیر حرکت کشور را از مقصودِ پیشرفت و عدالت منحرف می‌کند.


➕ در همین رابطه بخوانید: حقیقی تر کردن انتخابات، تکلیف متعهدان به گفتمان انقلاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۵ ، ۱۴:۵۱
علی سلیمانیان

تکلیف و نتیجه، هرگز یک دوآلیته نیست. این نیست که تکلیف‌گرایی نقطه‌ی مقابل نتیجه‌گرایی باشد و یا نتیجه از راهی جز عمل به مقدمات آن -یعنی تکلیف- میسر گردد. برعکس، نتیجه، حاصل و محصول عمل به تکلیف و سعی و کوشش است و نتیجه‌گراترین‌ها، تکلیف‌گراترین‌ها هستند و ایضاً نتیجه‌ستیزترین‌ها، تکلیف‌گریزترینان.

 

 آن‌چه در مقابل تکلیف‌گرایی قرار دارد، تکلیف‌گریزی است و در دوگانه‌ی تکلیف‌گرایی-تکلیف‌گریزی، این‌که نتیجه‌گرایی جای تکلیف‌گریزی را گرفته به تسامح است. آن‌چه ما را به این جعل واداشته، توجه به زیاده‌خواهی و نقطه‌ی عزیمتی است که جریان تکلیف‌گریز، در عین عمل نکردن به تکالیفش، دنبال می‌کند. تکلیف‌گریزان که طبعاً به دلیل دست شستن از تکلیف، از نتیجه‌ی آن نیز باید عدول کرده باشند، حاضر به چنین مساله‌ای نیستند و دچار زیاده‌خواهی شده‌اند و دوست دارند نتیجه را به هر قیمتی که باشد حاصل کنند.

 

تکلیف‌گریزان سر بزنگاه از راه می‌رسند و به دنبال نتیجه‌ای می گردند که منطقاً امکان حصولش تنها از طریق عمل به تکلیف ممکن بوده ولی  از آن قصور شده است و چون درمی‌یابند که ممکن است سرشان در این معرکه بی‌کلاه بماند، چه کنم چه کنم‌ها به این نتیجه می‌رساندشان که دنبال تردستی و دوپینگ و امثالش بروند. تکلیف‌گریزان علیرغم تنبلی، هم‌چنان می‌خواهند به هر طریق، نتیجه‌ای را که باب میلشان است -و در راه کسب‌اش دچار رخوت شده‌اند- کسب کنند و چون نتیجه، تنها در گروه عمل به تکلیف و تلاش و مجاهده است و دست اینان خالی، اقدام به توجیه وسیله با هدف می‌کنند و مترصد تحکم و جعل تکلیف و پدرخواندگی و ناموس‌تراشی می‌شوند؛ و گاهی هم متمسک به اغواگری.

 

مصداق انتخاباتی اش این می‌تواند باشد که نتیجه‌ای که می‌بایست با سیر زمان طبیعی از راه تبیین و اقناع و به میدان آوردن و به کار بستن همه‌ی ظرفیت‌ها -من‌جمله ظرفیت‌هایی که مغفول مانده‌اند- و حاصل می‌شده، از راه پدرخواندگی سیاسی و قبیله‌گرایی و تحکم دنبال می‌کنند. همه‌ی مساعی شبِ‌ امتحانی‌شان را بر این جمع می‌کنند که تصمیمات پشت پرده‌ی پدرخواندگان سیاسی را تکلیف روز امتحان قلمداد کنند و هر نقد و حرف و ردی بر آن تصمیم را محکوم به زمان‌ناشناسی و وحدت‌شکنی و عدم تشخیص اولویات؛ و حتی اگر ایجاب کند متهم به مزدوری برای آن‌یکی قبیله‌ی تصنعی که ساخته و پرداخته‌ی پدرخواندگان است.

 

هر تحلیلی که نتیجه‌ای جز آن‌چه پدرخواندگان امر به آن کرده‌اند داشته باشد، محکوم است و از این رو باب تحلیل و تفکر و تشخیص را هم سد می‌کنند و به جای تلاش برای رساندن جامعه به بلوغ سیاسی و فکری و استطاعت تک تک مردم در تحلیل و تشخیص موقعیت، تحلیل‌های شب امتحانی حضرات پدرخواندگان را به رگ ملت تزریق می‌کنند و به هر حیلتی اشاعه‌اش می‌دهند. از تحلیل می‌ترسند و از این‌که به تفکرِ پادگانیِ پدرخواندگان خللی وارد شود مضطرب‌اند. این‌گونه است که هر نقدی به تازه‌ناموس تراشیده شده توسط پدرخواندگان، نه تنها امکان تحمل و یا پاسخی منطقی نمی‌یابد، بلکه مستوجب هرگونه حمله و درهم‌کوبیدن و  درهم‌شکستن می‌شود. تکلیف‌گریزان برای ناکارآمد کردنِ زمزمه‌هایی که خلاف خوشامد پدرخواندگان و قبایلشان است، چاره‌ای ندارند جز این‌که هر که را دم از تکلیف و عمل به آن بزند، متهم به نتیجه‌ستیزی کنند، گو آن‌که تکلیف‌گرایان، نتیجه‌گراترینان‌اند و آنان نتیجه‌ستیزترینان.

 

حرف تکلیف‌گریان این است: به هر میزان که کاشته‌ایم و داشته‌ایم برداریم و در آن‌چه داریم تلاش حداکثری کنیم و از هیچ اولویتی عدول نکنیم تا از راه و رسمش به نتیجه برسیم و اقل کم اگر به نتیجه‌ی حداکثری هم نرسیدیم، مقدمات رشد و تعالی جامعه را از همین‌جا رقم بزنیم که این خودش هم از تکالیف و توامان از نتایج است و اگر نه شاید یکی دوبار ترفندهای دوپینگی و تردستی‌ها و احیاناً اغواگری‌ها، موفق شود بر سبد ما رأیی وارد کند، لکن این محصول نه اصالت دارد و نه خواهد توانست جامعه را تعالی دهد و نه حتی امکان دوام خواهد یافت. آن رأی، از سوی حضرات پدرخوانده، مصادره می‌شود و همه چیز تمام می‌شود و باز چهار سال بعد روز همین است و روزگار همین اما آن وقت دیگر تضمینی نخواهد بود، تردستی‌ها دوباره کارگر شوند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۲۴
علی سلیمانیان


ماجرا از این قرار است که یک کاندیدای انتخابات مجلس، به بهانه ایام عید، به یک مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست رفته و با ایتام آن مرکز عکس یادگاری گرفته است. و طبیعی است که کاندیدایی که سودای رای آوری در مرحله دوم انتخابات در سر دارد، این عکسها را رسانه ای کند و مترصد هر فرصت و مساله ای برای جلب نظر و دیده شدن برآید.


این که کاندیداها برای جلب رای و خود نشان دادن از این قبیل کارها میکنند -فارغ از سبک و سخیف بودنش- مساله ای بدیع و دور از ذهن نیست، لکن بازدید از دارالایتام و انتشار عکسهای بازدید هم، فی نفسه دارای ایراد چندانی نیست، چه برسد به اینکه از چنین ادبیاتی در تقبیح آن استفاده شود:



"آیا همین علی گفته بود به مومنی کمک کن و بعدا همه جا از اقدام خود سخن پراکنی کن؟ حال بگذریم از اینکه این کاندیدا تحفه‌ای هم در این دیدار به همراه نداشته و این کودکان را به راحتی بازیچه هوای نفس و قدرت طلبی خود قرار داده است..."



و در ادامه در اعتراض به اینکه چرا عکس کودکان بدون روتوش و واضح منتشر شده آورده اند:


"...چرا عدالت علی را زیرپا می‌گذارد اخلاق انسانی را اینگونه پایمال می‌کند؟ اگر بهارستانی شدن به قدری مهم است که شرافت انسانی زیر پا می‌رود و کودکانی که به قدر کافی به آنان ظلم شده توسط عده‌ای فرصت طلب آبرویشان لکه‌دار می‌شود؛ برخی‌ها حاضرند رأیشان را به این نامزد انتخابات دهند تا از پایمال شدن شرافت‌های انسانی دیگری جلوگیری کرده باشند."



این خبرپردازی، واکنش رسانه های همسو با فرد مذکور و مخالف آن رسانه معترض را برانگیخته و این بار آنها در اقدامی مقابله ای، به انتشار مقایسه ای عکسهای دیدار یک کاندیدای دیگر -که در حال حاضر نماینده مجلس می باشد- پرداخته و اقدام آن رسانه را  "اقدامی غیر حرفه ای" و "برخوردی دوگانه" دانسته است.


رسانه معترض هم در پاسخ به این مساله به چندین بند توضیح پرداخته و با اشاره به زمان انتشار عکسها که نشان دهنده غیرانتخاباتی بودن عکسهای نماینده مجلس است گرفته تا اینکه مسئولیت نمایندگی آن فرد ایجاب میکند که چنین بازدیدهایی داشته باشد و چه و چه و چه برای آن رسانه پاسخی بلند بالا دست و پا کرده است.


اما علیرغم این همت در کثرت پاسخ و ادله آوری، از روی مساله ی خودساخته ی "شفافیت عکسها" که آن کاندیدا را به همین دلیل به "پایمال کردن عدالت علی" و "زیر پا گذاشتن شرافت انسانی" و "فرصت طلبی و لکه دار کردن آبروی کودکان" و "پایمال کردن شرافت های انسانی" متهم کرده بود به راحتی عبور شده است.


این نگاه که نمایش واضح چهره ایتام را اینقدر قبیح و غیر انسانی می شمارد احتمالا باید یتیم و یا کودک بی سرپرست بودن را همردیف جرم و جنایت پیشگی تصور کند و البته با توجه به سابقه فعالیت آن رسانه و اقداماتی در خلاف این تصور روشن می شود که در عین اعتراض، دارای چنین تصوری نیستند و این مساله فقط دستمایه ای است برای ضرب شست نشان دادن به کسان آن یکی قبیله سیاسی.


 در این جنگ زرگری که بین قبایل سیاسی و رسانه هایشان درگرفته -و مصادیق متکثر دیگری هم دارد- حرف از حرمت یتیم و انسانیت و شرافت و اخلاق و عدالت، فقط بازیچه ای است که اینها آنها را بکوبند و آنها اینها را، تا بلکه انتخابات به نتیجه دلخواه قبایل متبوعشان نزدیکتر گردد. و الا خودشان هم خوب می دانند که اگر قضایا عکس این بود، مواضعشان هم دقیقا عکس همین می بود.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۳۱
علی سلیمانیان

 

«طریقیت نداشتن انتخابات، و موضوعیت داشتن آن» گفتمان مغفول و مظلومی است که با نیت «حقیقی تر کردن انتخابات» هر از گاهی در مواعد انتخابات مطرح، و البته در میانه این هیاهو نیز گم می شود. موضوعیت داشتن انتخابات یعنی هدف بعدی انتخابات، نباید خود انتخابات را توجیه کند و آن را از موضوعیت خلع نماید، و هدفی که بخواهد با توجیه وسیله اش، محقق شود، هرچند به ظاهر قدسی و آرمانی هم که باشد، شیطانی ترین هدفی است که هست.

 

در گفتمان انقلاب آنچه که اصالت دارد، علاوه بر نتیجه برآمده از انتخابات، خود موضوع ِ انتخابات نیز هست، اگر چه انتخابات، مقصد نیست. اصالت داشتن بدین معنا که نباید پروسه انتخابات، قربانی هدف بعدی آن شود و باید به سمت روندی رفت که انتخابات را حقیقی تر کند و هر حرکتی که این امر را شکل دهد، خودش نیز هدف و مقصود است.

 

انتخابات عرصه بروز جمهوریت است و انتخابات اگر بخواهد حقیقی تر شود باید به عینیت جمهور رجوع کند و نه مصنوع آن. آرای مصنوع پول و قدرت و وعده و امثال اینها، معضلی است که نه تنها ماحصل انتخابات را از مشروعیت حقیقی ساقط می کند، بلکه خود انتخابات و فلسفه رجوع به آرای مردم را نیز به مسلخ می برد.

 

انتخابات باید عرصه عینیت یافتن جمهوریت باشد نه شبیه سازی آن. و هر گفتمانی که در قول و فعل، نزدیک ترین به این باشد، حقیقی ترین و انقلابی ترین گفتمان انتخابات است. عدم ورود به بازار مکاره زد و بند قبایل سیاسی و کانون های قدرت و ثروت هم از نشانه های سلامت یک گفتمان است. رسمیت قایل بودن و فعلیت دادن به رقابت قبایل سیاسی در انتخابات، بردن انتخابات به سمت گفتمان های تقلبی است.

 

 کاندیدای گفتمان انقلاب و هر کسی که دل در گرو این گفتمان دارد، باید برای هر چه حقیقی تر کردن انتخابات تلاش کند و خود انتخابات و روند آن را یک موضوع و اصل بداند و حقیقت حرکت در مکتب انقلاب و خط امام خمینی(ره) هم اقتضایی جز این ندارد که برای تک تک آرای مردم، باید موضوعیت و شانیت قایل شد و نه طریقیت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۵۹
علی سلیمانیان