تصریح

یادداشت‌های علی سلیمانیان

تصریح

یادداشت‌های علی سلیمانیان

تصریح

وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا

شما را چه شده است که در راه خدا به مقاتله برنمی‌خیزید؟ در حالی که مردان و زنان و کودکان مستضعف صدا می‌زنند: پرودگارا! ما را از این آبادی که اهلش ظالم است نجات بده! و برای ما از جانب خودت ولی‌ای برگزین و برایمان از سوی خویش یاری‌گری قرار بده! (قرآن کریم؛ سورۀ نساء، آیۀ 75)

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

تصریح در تلگرام: t.me/tasrih
تصریح در تام‌تام: tt.me/tasrih
تصریح در ایتا: eitaa.com/tasrih
تصریح در سروش: sapp.ir/tasrih
تصریح در بله: ble.im/tasrih
تصریح در گپ: gap.im/tasrih
🔸
ایمیل: tasrih.ir@gmail.com

● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ● ●

مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی(ع) بود، به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت، تا سرنگون شد. ما از سرنگون شدن نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم.

معلم شهید غلام‌علی پیچک

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
پیوندها

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

امروز خانمی ناشناس از «دارالقرآن خانه‌ی کارگر» تماس گرفته که «من وکیل آقای محجوب هستم و می‎‌خواهیم از شما شکایت کنیم و تا کار به جاهای باریک نکشیده و پرونده‌ی کیفری برایتان تشکیل نشده بیایید و عذرخواهی کنید؛ که اگر کار به اینجاها بکشد، خیلی به دردسر خواهید افتاد.» یعنی رسماً تهدید کرده که حقتان را خورده‌ایم هیچ، بیایید از ما عذر هم بخواهید!


قدیم‌ها وقتی کسی خلافی می‌کرد، یا حقی از کسی ضایع می‌نمود و یا کلاه کسی را برمی‌داشت، اگر از گناهش خجالت هم نمی‌کشید و در صدد جبرانش برنمی‌آمد، اقلا در این حد رو نداشت که بردارد و به طرف زنگ بزند و تهدیدش کند که قرار است ال کنیم و بل کنیم و آن وقت شما به دردسر خواهید افتاد، پس بیایید و عذر بخواهید!


گفته است که موکلش آدم مهمی است(!!!) و با پست‌های ما در فضای مجازی، شخصیتش مخدوش شده. آن‌چه واضع است این است؛ چیزی که شخصیتِ ایشان را مخدوش کرده، تشکیلاتی است که دارد این و آن را با عنوان مقدس قرآن و نام مظلوم کارگر استثمار می‌کند و حقشان را بالا می‌کشد و یک لیوان آب هم رویش؛ و آخرسر هم می‌گوید «دستتان که به جایی بند نیست، بروید هر کاری خواستید بکنید.» کسی که آبروی او را مخدوش کرده، خودش هست و کسانی که از او پول می‌گیرند تا برایش کار کنند ولی به جای درست کار کردن و درست کردن کارها، به فکر حق‌کُشی و تهدید افتاده‌اند. برای آن‌که تهدیدش را هم قویت کند می‌گوید من وکیل خیلی از نمایندگان مجلس هستم، یعنی که بترسید از ما که دستمان به هر جایی که فکرش را بکنید بند است!


این‌که چند پست ما در فضای مجازی توانسته به قول آن وکیل، «شخصیتِ مهمِ» ایشان را مخدوش کند، جای مباهات و شکر دارد که الحمدلله روشن‌گری‌های کم‌بضاعتِ ما، مزد خلوصش را گرفته و برکت پیدا کرده و به ثمر نشسته است. اتفاقاً هدفِ ما هم از بیانِ مسائلی که در «دارالقرآن خانه‌ی کارگر» می‌گذرد، عیان کردن واقعیاتی است که آن‌جا در پوشش قرآن در حال وقوع است، بلکه بتوانیم دامان قرآنِ معظم را از این لکه بزداییم.


وکیل جناب محجوب از ما خواسته است که بیاییم و تا کار به جاهای باریک نکشیده عذربخواهیم! ما از چه چیز باید عذر بخواهیم؟ از دادی که طلب کرده‌ایم؟ یا از حقایقی که گفته‌ایم؟ ما از وعیدی که آن وکیل داده استقبال می‌کنیم و اتفاقاً حرف‌های بسیاری برای گفتن داریم که جز در جاهای باریک، قابل طرح نیست. 


و به قول ناصر خسرو: آیینه چون نقش تو بنمود راست / خود شکن آیینه شکستن خطاست


+ در این‌باره بخوانید: 1 2 3


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۱۹
علی سلیمانیان

فرمود «الفقر موت الاکبر»! و ببین که در روزگاری عجیب، زندگانی هستند که معاششان هزار بار از مرگ سخت‌تر است که به منزلگاهِ مرگ پناه برده‌اند. پناه به گورهایی که آدمی از آن گریزان است، اگرچه کسی را از آن گریزی نیست. و فرمود که «النوم اخو الموت» و اگر خواب در بستر آسایش، برادر مرگ است، شب‌های اینان هم‌آغوشی است با مرگ و حب به آن و شاید هم انتظارش.


و این‌ها همه در حالی است که در میان کارگزاران و مسئولان جمهوری اسلامی، کسانی حضور دارند که صاحب کوهی از ثروت شده‌اند و در کاخ‌هایشان در تنعم و رفاه و لذات غرق‌اند به حدی که از فرط زیاده‌خواری، گه‌گاه بالا می‌آورند و هرچه که در درون دارند، بیرون می‌ریزند. این‌ها حیا را هم قی کرده‌اند و برای مسلح کردن غارتشان به چماق قانون، از فاش شدن دست‌درازی‌شان هم شرمی ندارند. راه‌زنانی که چونان دسته‌ی گرگ در کمین نشسته‌اند تا به هر طعمه‌ای حمله برند و چون زالو خون مظلومان را بمکند. و چون کفتاران پیرامون لاشه‌ها بر هم می‌تازند و از هم پیشی می‌گیرند و طعمه‌ها را از دهان همدیگر می‌ربایند. برای چپاول بیت‌المال سر و دست می‌شکنند و هر چه بیشتر می‌خورند هوسشان بیشتر می‌شود.


در سویی دیگر، در جبهه‌ی جنگ با اسلام امریکایی و در خط مقدم مبارزه با تروریسم، بهترین فرزندان امت دارند گمنامانه می‌جنگند و غیرتمندانه برای تقدیمِ جان سر از پا نمی‌شناسند. رنجِ دوران را بر عافیت ترجیح داده‌اند تا مظلومان، زیر چکمه‌های سلاخان رها نشوند و عزم‌هاشان را جزم کرده‌اند تا عیال‌اللهِ گرفتار در جورِ ددان را، از این گرفتاری برهانند. به دور از هیاهوی دنیای مادی و کشمکش‌های لجن‌خواران بر سر دنیا، از همه چیز گذشته‌اند  و در یک قدمی شهادت خود را به حضرت دوست عرضه داشته‌اند و برای وصالش، نفس‌نفس می‌زنند.


اما اینجا، در پشت جبهه و کیلومترها دورتر از معرکه‌ی جنگ و در امنیتِ برآمده از مجاهدت و شهادت لشکریان خدا، شکم‌بارگانی به میدان آمده‌اند که بیت‌المال را چراگاهی برای امیالشان یافته‌اند که تا فرط شکم‌پارگی از آن می‌چرند و باز در توبره می‌ریزند و می‌برند.


این‌ها به سان تروریسم اقتصادی، از پشت میزهاشان بر روی مظلومان آتش گشوده‌اند و در خیابان‌ها و خانه‌ها آتش جنگ برافروخته‌اند. بی‌آن‌که به روی نامبارکشان بیاورند، دارند آدم می‌کشند و جان می‌ستانند و از روی اجسادِ مرده و زنده شان عبور می‌کنند.


کِی باشد که مستضعفان در روزی از ایام‌الله، بر این جنگِ ویرانگرِ فقر و غنا پایان دهند و آنان را که مسئولیت در جمهوری اسلامی را با طعمه ای برای برخورداری و تکاثر به اشتباه گرفته اند به زیر بکشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۳۴
علی سلیمانیان

«بالا بروید یا پایین بیایید، اصلاً قرآن را بر سر جامعه‌ای پهن کنید، مادام که در آن جامعه در یک سو گرسنه‌ی بیچاره‌ی از سرما لرزان وجود دارد، و از سوی دیگر متنعمانِ برخوردار از همه‌چیز، این جامعه لجن است. تمام چهره‌اش را هم که با قرآن بپوشانید باز لجن است.»


بهشتی مظلوم کجاست که ببیند نه فقط این‌طور شده است بلکه در مجلسی که نمایندگان ملت آن‌جا قرار است قوانینی مبتنی بر اسلام و قرآن و عدل وضع کنند، ناقانونی تصویب کرده‌اند تا مدیران حکومت بتوانند سی برابرِ کارگران، از بیت‌المال حقوق بردارند. اگر تبعیض و فاصله‌ی طبقاتی لجن باشد، تبعیضِ مسلح به قانون و دست انداخته در بیت‌المال چه خواهد بود؟


امیرمومنان می‌فرماید: «إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ اَلْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ اَلنَّاسِ کیْلاَ یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُهُ» مسئولین حکومت اسلامی باید وضعیت زندگیشان را تا سطح ضعیف‌ترین اقشار، پایین بیاورند تا آن‌چه از قِبَل حکم‌رانی‌شان در جامعه بر ضعفا می‌گذرد را لمس کنند. باید ساده زندگی کنند تا معیشت مختصر تنگ‌دستان، زندگی را در کامشان تلخ‌تر از فقر نگرداند و نگران و پریشانشان نکند. باید پایین‌ترین سطح زندگی را داشته باشند تا فقر بر مردم قابل تحمل باشد. آن وقت مجلسِ شورای اسلامی ما، حقوق سی کارگر را برای مدیران تصویب می‌کند تا آنان را با پول بیت‌المال در تنعم و رفاه غرق کند و زهر هلاهلِ تبعیض و رفاه‌زدگی مسئولان را بر تلخ‌کامی مستضعفان بیفزاید.


اگر در جمهوری اسلامی، مسئولیت به طعمه‌ای برای کسب ثروت و برخورداری تبدیل شود، آن وقت قارون‌ها -که هزار بار از طاغوت خطرناک‌تراند- بر جامعه‌ی اسلامی مسلط می‌شوند و چشیدن طعمِ عدالت دین را به کام مردم و ضعفای آنان حرام می‌کنند و عرصه را چنان بر مردم تنگ می‌کنند که طاغوت را بر حاکمیت دین ترجیح دهند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۵۲
علی سلیمانیان

«مفهوم کار سیاسی برای بعضی دوستان مشخص نیست. ما کار سیاسی انجام می‌دهیم. کار سیاسی اقتضا می‌کند به نتیجه‌ی آرا نیز توجه کنیم. اگر به خروجی توجه کنیم این سخن که "ما روی اصلح تکیه می‌کنیم، آن هم اصلح از زاویه‌ی دید ما" اصلاً بی‌معنا است؛ چون ممکن است از زاویه‌ی دید دیگران اصلح کس دیگری باشد. آن‌چه مهم است و در مباحثاتی که قبلاً بود "صالحِ رأی‌آور، اولی بر اصلحِ رأی‌نیاور است". ما می‌خواهیم انتخابات را ببریم و برای بردن انتخابات مفاهیم یادشده ناپخته است.

...]درباره‌ی سعید جلیلی[ نگرانی وجود دارد. اگر بنا باشد او کاندیدا شود اما نخواهد وارد مجموعه‌ی "جبههی مردمی نیروهای انقلاب اسلامی" شود، رأی نمی‌آورد ولی رأی‌شکن است... اگر بنا باشد وارد این چرخه نشود و از این طریق شانسِ خودش را به آزمایش نگذارد و مستقل ورود کند یقیناً از کیک نیروهای انقلاب بهره‌برداری خواهد کرد. یعنی سهمی از آرای آن مجموعه را به خودش اختصاص می‌دهد.» +

 

این‌ها را امروز آقای محمدتقی مصباحی مقدم، عضو موسس «جمنا» گفته است. به اعترافِ او، آن‌ها دنبالِ سیاسی‌کاری‌اند و خدا را شکر که با این حرف، صفشان را از جبهه‌ی تکلیف‌گرایان و حزب‌الله جدا کردند. تعریفی که آن‌ها از انقلابی‌گری دارند دقیقاً همین سیاسی‌کاری است. این تفکرِ انحرافی، سال‌هاست که انقلاب را با آن همه ظرفیت و جامعیت در دایره‌ی تنگِ سیاست‌زدگی گرفتار کرده است. او خود و گروه تازه به دوران رسیده‌اش را در چنان جایگاهی می‌بیند که بتوانند آرای مردم را، در انحصارِ خود بدانند و از این‌که کسان دیگری خارج از تصمیماتِ آنان وارد عرصه‌ی انتخابات شوند احساس خطر نموده و او را متهم به دست‌اندازی در دارایی‌های انحصاریِ پدرخواندگان کنند.

 

آن‌ها در حالی ادعای پختگی و توجه به نتیجه‌ی انتخابات را دارند که چند ماه بیشتر نیست که همین سیاست‌بازها با تحمیلِ سیاستِ پادگانی در نحوه‌ی ورود به انتخابات، موجب شکست مطلقِ لیست 30 نفره‌‌ی اصول‌گرایان در تهران شدند و نه تنها نتیجه، که فرآیند انتخابات را هم باختند. همین سیاستِ «صالحِ رأی‌آور، اولی بر اصلحِ رأی‌نیاور است» بارها و برای بار آخر در همین انتخاباتِ گذشته‌ی مجلس نشان داد که نه تنها این سیاست برای رسیدن به نتیجه سرابی بیش نخواهد بود بلکه تشخیصِ «رای‌آوری» پیش از انتخابات فقط یک توهم است؛ چرا که از میانِ 30 «رای‌آور»ِ شناسایی شده توسط این جریان، حتی یک نفر –تاکید می‌شود حتی یک نفر- هم رای نیاورد. خودِ او هم یکی از همین 30 نفری است که با القای «رای‌آور» بودن، در لیستِ «رای‌آور»ها گنجانده شد و رای نیاورد.

 

این جریان، صحنه‌ی تکلیف و تعهد را با سیاست‌بازی به اشتباه گرفته و خیال کرده همگان بر خود فرض می‌دانند که پدرخواندگیِ آنان را گردن بنهند و ادای تکلیفشان را قربانیِ سهم‌خواهیِ آنان کنند. تا وقتی چنین کسانی، سایه‌ی سنگینشان را از روی انقلاب و نظام برنچیده‌اند، شایستگان فرصتی برای حضور در صدر امور نخواهند یافت و عطر دل‌فزای انقلاب هرگز به مشامِ عموم نخواهد رسید. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۱۹
علی سلیمانیان